Friday, July 07, 2006

رساله صد پند - شاهکار عبید زاکانی

الحمدلله علي نعمه و نواله و منه و افضاله و الصلوه علي محمد و آله (بعدذا) چنين گويد مؤلف اين رسالت و محرر اين مقالت (عبيد زاكاني) بلغه الله تعالي الي الاماني كه فضيلت نطق كه شرف انسان بدو منوط است بر دو وجه است: يكي جِد و ديگري هزل، و رجحان جد بر هزل مستغني است و چنانك جد دايم موجب ملال مي‌باشد، هزل دايم نيز باعث استخفاف و كسر عرض مي‌شود و قدما در اين باب گفته‌اند

بيت:
جد همه ساله جان مردم بخورد --- هزل همه روزه آب مردم ببرد

اما اگر از باب دفع ملال و تفريح بال چنانچه حكما فرموده‌اند
:
الهزل في الكلام كالملح في الطعام۱
و در اشعار آمده ‌است:
شعرافد طبعك المكدور بالهم راحهبراح و علله بشئي من المزحولكن اذا اعطيت ذلك فليكن بمقدار ما يعطي الطعام من الملح۲
زماني به مطالعه نوعي از هزل ملتفت شود و قول شاعر را كار بندد كه مي‌گويد:
بيتگرچه توحيد و بيان در كار است --- قدري هم هذيان در كار است
همانا معذور فرمايند كه بزرگان ما در اين معني اينقدر جايز داشته‌اند. بنابر اين مقدمه بعض نكت و اشارات و حكايات كه بر خاطر وارد است در قلم آورد، مشتمل بر دو باب يكي عربي و يكي پارسي و آن را "رساله دلگشا" نام نهاد چه مطالعه اين اوراق را دلي گشاده و خاطري طربناك بايد. ايزد باري اين دو نعمت همگان را ارزاني دارد.
--------------
رساله صد پند
بر رأي اصحاب نظر و فراست عرضه مي‌دارد كه متكلم اين حروف (عبيد زاكاني) بلغه‌الله غايه الاماني اگر چه در علم مايه‌اي و در هنر پايه‌اي ندارد، اما از اوان جواني به مطالعه كتاب و سخن علما و حكما اهتمام داشت. تا در اين روزگار كه تاريخ هجرت به هفتصد و پنجاه رسيد از گفتار سلطان الحكما (افلاطون) نسخه‌اي مطالعه افتاد كه براي شاگرد خود ارسطو نوشته بود و يگانه روزگار (خواجه نصيرالدين طوسي) از زبان يوناني به زبان فارسي ترجمه كرده و در اخلاق ثبت نموده، با چندين نامه علي‌الخصوص پندنامه شاه عادل (انوشيروان) كه بر تاج ربيع فرموده به خواندن آن خاطر را رغبتي عظيم شد و بر آن ترتيب پندنامه‌اي اتفاق افتاد درويش‌نامه از شائبه ريا خالي و از تكلفات عاري تا نفع او عموم خلايق را شامل گردد و مؤلف نيز به واسطه آن از صاحب دلي بهره‌مند شود. اميد كه همگان را از اين بند كلمات حظي تمام حاصل آيد.
بيتاگر شربتي بايدت سودمندز داعي شنو نوش‌داروي پندز پرويزن معرفت بيختهبه شهد ظرافت بر آميخته:
۱- اي عزيزان عمر غنيمت شمريد.۲- وقت از دست مدهيد۳
- عيش امروز به فردا ميندازيد.۴ روز نيك به روز بد مدهيد.۵- پادشاهي را نعمت و غنيمت و تندرستي و ايمني دانيد.۶- حاضر وقت باشيد كه عمر دوباره نخواهد بود.۷- هر كس كه پايه و نسبت خود را فراموش كند به يادش مياريد.۸- بر خودپسندان سلام مدهيد.۹- زمان ناخوشي را به حساب عمر مشمريد.۱۰- مردم خوش‌باش و سبك‌روح و كريم‌نهاد و قلندر‌مزاج را از ما درود دهيد.۱۱- طمع از خير كسان ببريد تا به ريش مردم توانيد خنديد.۱۲- گِرد در پادشاهان مگرديد و عطاي ايشان به لقاي دربانان ايشان بخشيد.۱۳- جان فداي ياران موافق كنيد.۱۴- بركت عمر و روشنايي چشم و فرح دل در مشاهده نيكوان دانيد.۱۵- ابرو درهم كشيدگان و گره در پيشاني آوردگان و سخن‌هاي به جِد گويان و ترش رويان و كج مزاجان و بخيلان و دروغ‌گويان و بد ادبان را لعنت كنيد.۱۶- خواجگان و بزرگان بي‌مروت را به ريش تيزيد۱۱۷- تا توانيد سخن حق مگوييد تا بر دل‌ها گران مشويد و مردم بي‌سبب از شما نرنجند.۱۸- مسخرگي و قوادي و دف‌زني و غمازي و گواهي به دروغ دادن و دين به دنيا فروختن و كفرانِ نعمت پيشه سازيد تا پيش بزرگان عزيز باشيد و از عمر برخوردار گرديد.۱۹- سخن شيخان باور مكنيد تا گمراه نشويد و به دوزخ نرويد.۲۰- دست ارادت در دامن رندان پاكباز زنيد تا رستگار شويد.۲۱- از همسايگي زاهدان دوري جوييد تا به كام دل توانيد زيست.۲۲- در كوچه‌اي كه مناره باشد وثاق مگيريد تا از دردسر مؤذنان بد آواز ايمن باشيد.۲۳- بنگيان را به لوت و حلوا دريابيد.۲۴- مستان را دست گيريد.۲۵- چندان كه حيات باقيست از حساب ميراث خوارگان خود را خوش داريد.۲۶- مجردي و قلندري را مايه شادماني و اصلِ زندگاني دانيد.۲۷- خود را از بند نام و ننگ برهانيد تا آزاد توانيد زيست.۲۸- در دام زنان ميفتيد، خاصه بيوگان كرّه‌دار.۲۹- از بهر جماع سرد حلال عيش بر خويش حرام مكنيد.۳۰- دخترِ فقيهان و شيخان و قاضيان و عوانان مخواهيد. و اگر بي‌اختيار پيوندي با آن جماعت اتفاق افتاد، عروس را به كون‌سو بريد تا گوهرِ بد به كار نياورد و فرزندان گدا و سالوس و مُزَوِر و پدر و مادر آزار از ايشان در وجود نيايد.۳۱- دختر خطيب در نكاح مياوريد تا ناگاه خركره نزايد.۳۲- از تنعم دايگان و حكمت قابله و حكومت حامله و كلكل گهواره و سلام داماد و تكليف زن و غوغاي بچه ترسان باشيد. ۳۳- جلق زني را به از غَرزَني دانيد.۳۴- در پيري از زنان جوان مهرباني مخواهيد.۳۵- بيوه زنان را به رايگان مگاييد.۳۶- زن مخواهيد تا قلتبان مشويد.۳۷- پيرزنان را سر به كلوخ‌كوب بكوبيد تا درجه غازيان دريابيد.۳۸- بر سر راه‌ها به قامت بلند زنان و چادر مُهرزده و سربند ريشه‌دار از راه مرويد.۳۹- مال يتيمان وغلامان بر خود مباح دانيد تا شما را مباحي تمام توان خواند.۴۰- آلت خوائيدن و گاييدن يك زمان بيكار مداريد.۴۱- مردان مست را چون خفته دريابيد تا بيدار نشوند فرصت را غنيمت دانيد.۴۲- زكات كير به مستحقان رسانيد چون زنان مستور كه از خانه بيرون نتوانند رفتن و حيزان پير و مفلس و ريش‌آورده كه از كسب مانده باشند و زنان جوان شوهر به سفررفته كه زكات دادن يمني عظيم دارد.۴۳- طعام و شراب تنها مخوريد كه اين شيوه كار قاضيان و جهودان باشد.۴۴- حاجت بر گدازادگان مبريد.۴۵- غلام بچگان ترك را تا بي‌ريشند به هر بها كه فروشند بخريد و چون آغاز ريش آوردن كنند به هر بها كه خرند بفروشيد.۴۶- در كودكي كون از دوست و دشمن و خويش و بيگانه و دور و نزديك دريغ مداريد تا در پيري به درجه شيخي و واعظي و جهان پهلواني و معرفي برسيد.۴۷- غلام نرم دست خريد نه سخت مشت.۴۸- شراب از دست ساقي ريش‌دار مستانيد.۴۹- در خانه مردي كه دو زن دارد آسايش و خوش‌دلي و بركت مطلبيد.۵۰- از خاتوني كه قصه ويس و رامين خواند و مردي كه بنگ و شراب خورد، مستوري و كون‌درستي توقع مداريد.۵۱- دختر همسايه را از كون‌سو فرو بريد و گِرد مُهر بكارت مگرديد تا طريقه امانت و شفقت و مسلماني و حق همسايگي رعايت كرده باشيد و شب عروسي دخترك در محل تهمت نباشد و از داماد خجلت نبرد و در نزد مردم روسفيد باشيد.۵۲- حاكمي عادل و قاضي كه رشوت نستاند و زاهدي كه سخن به ريا نگويد و حاجبي كه با ديانت باشد و كون درست صاحب دولت در اين روزگار مطلبيد.۵۳- بر زنان جوان شوهر به سفررفته و عاشقي كه بار اول به معشوق رسد و كيرش برنخيزد و شاهدي كه در مجلس رود و حريف او را نپسندد و بيرون كند و به گروهي نيم مست كه شرابشان ريزد و جواني كه به دست سليطه‌اي پير گرفتار باشد و دختري كه بكارت به باد داده و شب عروسي نزديك رسيده رحمت آريد تا خدا بر شما رحمت آرد.۵۴- زنان را در حال نزع چندانكه مقدور باشد بگاييد و آن را فرصت و صرف تمام دانيد.۵۵- از كودكان نابالغ به ميان پاي قانع شويد تا شفقت به جاي آورده باشيد.۵۶- آن كس را پهلوان مخوانيد كه پشت ديگري به زمين تواند آورد بلكه پهلوان حقيقي آن را دانيد كه روي بر خاك نهد و از روي ارادت يك گز كير در كون گيرد. ۵۷- بر وعده مستان و عشوه زنكان و عهد قحبگان و خوش آمد كنگان كيسه مدوزيد.۵۸- با استادان و پيش‌قدمان و وليعهدان و كساني كه شما را گاييده باشند تواضع واجب شمريد تا آبروي را به باد ندهيد. ۵۹- از دشنام گدايان و سيلي زنان و چربك كنگان و زبان شاعران و مسخرگان مرنجيد. ۶۰- از جماع نوخطان بهره تمام حاصل كنيد كه اين نعمت در بهشت نيايد.۶۱- هر دَغا كه بتوانيد در نَرد و قمار بكنيد تا مقامر تمام گفته شويد و اگر حريف سخت شود سوگند سه طلاق بخوريد كه سوگند در قمار شرعي نيست.۶۲- پيش از اتمام كار زر به كنگ و قحبه مدهيد تا آخر انكار نكند و ماجرا دراز نكشد.۶۳- مردم بسيارگوي و سخن‌چين و سفله و مست و مطربان ناخوش‌آواز زله‌بند كه ترانه‌هاي مكرر گويند در مجلس مگذاريد.۶۴- از مجلس عربده بگريزيد.۶۵- كنگ و قحبه را در يك جا منشانيد.۶۶- نَرد به نسيه مبازيد تا به هرزه مغز حريفان نبريد.۶۷- كنگ را با احتياط به حجره بريد و حاضر وقت باشيد تا به وقت بيرون آمدن از سلاح پارها چيزي ندزدد.۶۸- تا اسباب لوت و حلوا برابر چشم مهيا نشود خويش را به بنگ نزنيد.۶۹- مردمكان فضول و كساني كه بامداد روي ترش دارند و در خمار فضيحت و ملامت كنند كه تو دوش شراب بد خورده‌اي و صراحي شكسته و زر و جامه بخشيده‌اي، سرشان در كُس خواهر زن نهيد تا ديگر زحمت مردمان ندهند.۷۰- زنان را سخت بزنيد و چون سخت بزديد سخت بگاييد تا از شما بترسند و فرمان‌بردار گردند و كار كدخدايي ميان بيم و اميد ساخته شود و كدورت به صفا مبدل گردد.۷۱- شاهدان را به چرب‌زباني و خوش‌آمدگويي از راه ببريد.۷۲- بر لب جوي و كنار حوض مست نرويد تا مگر در حوض نيفتيد.۷۳- با شيخان و نومالان و فال‌گيران و مرده‌شويان و كنگره‌زنان و شطرنج‌بازان و دولت‌خوردگان و بازماندگان خاندان‌هاي قديم و ديگر فلك‌زدگان صحبت مداريد.۷۴- راستي و انصاف و مسلماني از بازاريان مطلبيد.۷۵- سيلي و مالش از حريف كَنده دريغ مداريد.۷۶- از تزوير قاضيان و شنقصه مغولان و عربده كنگان و حريفي آناني كه روزگاري گاده باشيد و امروز دعوي زبردستي و قتالي و پهلواني كنند و زبان شاعران و مكر زنان و چشم حاسدان و كينه خويشان ايمن باشيد.۷۷- از فرزندي كه فرمان نبرد و زن ناسازگار و خدمتكار حجت‌گير و چارپاي پير و كاهل و دوست بي‌منفعت برخورداري طمع مداريد.۷۸- بر پاي منبر واعظان بي‌وضو تيز مدهيد كه علماي سلف جايز ندانسته‌اند.۷۹- جواني به از پيري، صحت به از بيماري، توانگري به از درويشي، غري به از قلتباني، مستي به از مخموري، هشياري به از ديوانگي دانيد.۸۰- توبه‌كار مشويد تا مفلوك و مندبور و بخت‌كور و گران‌جان مشويد.۸۱- حج مكنيد تا حرص بر مزاج شما غلبه نكند و بي‌ايمان و بي‌مروت نگرديد.۸۲- راه خانه معشوق به مردمان منماييد.۸۳- زنان را تنها مگاييد كه زن تنها گاييدن كار محتشمان نباشد.۸۴- از ديوثي عار مداريد تا روز بي‌غم و شب بي‌فكر توانيد زيست.۸۵- شراب‌فروشان و بنگ‌فروشان را دل به دست آريد تا از عيش ايمن باشيد.۸۶- در ماه رمضان شراب در برابر مردم مخوريد تا منكر شما نشوند.۸۷- گواهيِ كوران در ماه رمضان قبول مكنيد اگر چه بر كوهي بلند باشند.۸۸- از جولاهه و حجام و كفشگر چون مسلمان باشند جزيه مطلبيد.۸۹- در راستي و وفاداري مبالغه مكنيد تا به قولنج و ديگر امراض مبتلا نشويد. ۹۰- بر بنگ صباحي و شراب صبوحي ملازمت واجب شمريد تا دولت روي به شما آرد كه فِسق در همه جا يُمني عظيم دارد.۹۱- شيخ‌زادگان را به هر وسيله كه باشد بگاييد تا حج اكبر كرده باشيد.۹۲- در شراب‌خانه و قمارخانه و مجلس كنگان و مطربان خود را به جوان‌مردي مشهور مكنيد تا روي هر چيز به شما نكنند.۹۳- جاي خود را بر گدازادگان و غلام‌زادگان و روستازادگان عرض مكنيد.۹۴- از منت خويشان و سفره خسيسان و گرهِ پيشاني خدمتكاران و ناسازگاري اهل خانه و تقاضاي قرض‌خواهان گريزان باشيد.۹۵- به هر حال از مرگ بپرهيزيد كه از قديم مرگ را مكروه داشته‌اند.۹۶- خود را تا ضرورت نباشد در چاه ميفكنيد تا سر و پاي مجروح نشود.۹۷- كلمات شيخان و بنگيان در گوش مگيريد كه گفته‌اند:
بيتهر معرفتي كه مرد بنگي گويد --- بر كير خري نويس و در كونش كن
۹۸- تخم به حرام اندازيد تا فرزندان شما فقيه و شيخ و مقرب سلطان باشند.۹۹- هزل خوار مداريد و هزالان را به چشم حقارت منگريد.۱۰۰- زنهار كه اين كلمات به سمع رضا در گوش گيريد كه كلام بزرگان است و بدان كار بنديد. اينست آن‌چه ما دانسته‌ايم، از استادان و بزرگان به ما رسيده، و در كتاب‌ها خوانده و از سيرت بزرگان به چشم خويش مشاهده كرده‌ايم، (حسبه‌لله) در اين مختصر ياد كرديم تا مستعدان از آن بهره‌ور گردند
.
بي
ت
نصيحت نيك‌بختان ياد گيرند --- بزرگان پند درويشان پذيرند

حق سبحانه و تعالي در خير و سعادت و امن و استقامت به روي همگان گشاده گرداناد
پاورقی:(۱)- شوخي درگفتار چون نمك غذاست.(۲)- خاطر گرفته و مكدر خود را با شوخي و مزاح تسكين دهید

2 comments:

Anonymous said...

راستي عزيز خيلي وقته نيستي
هنوز درگيري؟
نگرانتم ودلتنگ
راست منم آپ كردم خواستي يه سر بهم بزن خوشحال مي شم از حضور گرمت
موفق باشي و هميشه
آررزومند آرزوهايت
نگار

Anonymous said...

ببخش تورو خدا دير ميام
مي داني ديگر
كامپيوترم خراب شده بود از تو كافي نت هم كه نميشه تمركز داشت
من شرمندم عزيز
مطلب جالب و پرباري رو انتخاب كردي نرسيدم همش رو بخونم تنها دوسه پاراگراف اول رو خوندم
پربار بود و به درد بخور