Saturday, June 17, 2006

مجسمه های عاشق

مجسمه های عاشق
توي يه پارک در سيدني استراليا دو مجسمه بودند يک زن و يک مرد. اين دو مجسمه سالهاي سال دقيقا روبه‌روي همديگر با فاصله کمي ايستاده بودند و توي چشماي هم نگاه ميکردند و لبخند ميزدند. يه روز صبح خيلي زود، يه فرشته اومد پشت سر دو تا مجسمه ايستاد و گفت:" از آن جهت که شما مجسمه‌هاي خوب و مفيدي بوديد و به مردم شادي بخشيده‌ايد، من بزرگترين آرزوي شما را که همانا زندگي کردن و زنده بودن مانند انسانهاست براي شما بر آورده ميکنم. شما 30 دقيقه فرصت داريد تا هر کاري که مايل هستيد انجام بدهيد." و با تموم شدن جمله‌اش دو تا مجسمه رو تبديل به انسان واقعي کرد: يک زن و يک مرد. دو مجسمه به هم لبخندي زدند و به سمت درختاني و بوته‌هايي که در نزديکي اونا بود دويدند در حالي که تعدادي کبوتر پشت اون درختها بودند، پشت بوته‌ها رفتند. فرشته هر گاه صداي خنده‌هاي اون مجسمه‌ها رو ميشنيد لبخندي از روي رضايت ميزد. بوته‌ها آروم حرکت ميکردند و خم و راست ميشدند و صداي شکسته شدن شاخه‌هاي کوچيک به گوش ميرسيد. بعد از 15 دقيقه مجسمه‌ها از پشت بوته‌ها بيرون اومدند در حاليکه نگاههاشون نشون ميداد کاملا راضي شدن و به مراد دلشون رسيدن. فرشته که گيج شده بود به ساعتش يه نگاهي کرد و از مجسمه‌ها پرسيد:" شما هنوز 15 دقيقه از وقتتون باقي مونده، دوست نداريد ادامه بدهيد؟" مجسمه مرد با نگاه شيطنت‌آميزي به مجسمه زن نگاه کرد و گفت:" ميخواي يه بار ديگه اين کار رو انجام بديم؟" مجسمه زن با لبخندي جواب داد:" باشه. ولي اين بار تو کبوتر رو نگه دار و من خرابکاري(پي پي) مي‌کنم روي سرش."
نکته اخلاقي: (برگرفته از کتاب اخلاق مسعودي) بنگريد که تلافي کردن تا چه حد در زندگي اين نوع، دو پا اثر گذار است که تا همچنان حرکتي پيش ميروند. پس اي قوم هيچگاه عملي مرتکب نشويد که شخصي را به تلافي بر انگيزاند چرا که ممکن ميباشد که ایشان روزي روي سرتان برينند

4 comments:

Anonymous said...

salam. khahesh mikonam .moshkeli nadare az in ke az neveshteye man too poste ghablitoon estefade kerdid.vali bad nabood ghablesh behem khabar midadid.ya zekr mikardid //albate mohem nist.//moafagh bashid.

Anonymous said...

sare forsat neveshteye in posto mikhoonam.

Anonymous said...

na dooste man. moshkeli nadare.

Anonymous said...

امروز وقت کردم پستتون رو بخونم. یک واقعیت اجتماعی بزرگ که کم و بیش همه ما مبتلا بهش هستیم. خود من هم یکیش.نمی دونم چرا اینقدر تلافی دل ما آدما رو خنک می کنه.خداییش.//کسی که قدرت بخشش داشته باشه و بتونه تلافی نکنه نمی دونم می شه بهش گفت که آدم بزرگیه یا احمق. به هر حال از هر دیدگاهی یه چیزیه.//.