سنگ دلا چرا دگر جور و جفا نمیکنی
جور و جفا بکن اگر مهر و وفا نمیکنی
سلام لیلایی
لیلا خانومی یه جمعه دیگه هم گذشت.الان ساعت از دو هم گذشته.یادت میاد بار اول جمعه همدیگه رو پیدا کردیم
جمعه هم تو رفتی
نمیدونم از جمعه متنفر باشم یا دوستش داشته باشم
امروز دلگیر اون سه شنبه صبح بودم
سه شنبه ای که تو ایستگاه راه آهن از تو خداحافظی کردم
سه شنبه ای که تنها خاطره خوشش بوسه ای بود که به گونه ناز تو زدم
لیلایی
هنوزم شبا منتظرت هستم ساعت 10 که میشه منتظرم که بیای
فکر میکنم میای و میخندی و میگی بازم که اخم کردی
میگی اخماتو باز کن اینجوری میترسم
هنوزم وقتی ساعت میگذره و نمیای نگرانت میشم
باور نمیکنی حتی نگران میشم که امشب بازم شامتو تو تنهایی خوردی یا نه
لیلایی بدجوری احساس خفگی میکنم
باورت میشه الان دیگه روزی صد دفعه میام وبلاگمو چک میکنم ببینم نظر گذاشتی یا نه
لیلای مهربونم
خیلی به وجود نازنینت احتیاج دارم فقط به بودنت
امشب حتی میگفتم کاش بودی و مثل اون شب لعنتی فقط التماست میکردم که منو ببخشی
ولی بودی
الان دیگه تنها همدم من عکسای خوشگلت شدن
میشینم و مدتها نگاهشون میکنم و باشون حرف میزنم
لیلایی دوستت دارم تا همیشه
چه غریب ماندی ای دل نه غمی نه غمگساری
نه به انتظار یاری نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه بودی بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری
سحرم کشیده خنجرکه چرا شبت نکشتست
تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری
نه چنان شکست پشتم که دوباره سر برآرم
منم آن درخت پیری که نداشت برگ و باری
سحرم کشیده خنجرکه چرا شبت نکشتست
تو بکش تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری
1 comment:
migan age asheghe kasi shodi donya ro be pash beriz
to ke hame donyaye mnai chio be pat berizam?
Post a Comment